سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که عوض را باور کند ، در بخشش جوانمرد بود . [نهج البلاغه]

وقتی حرف از امام رضا (ع) است، همه چیز رنگ و بوی خاصی می گیرد. از هرکوچه که می گذری و بچه ها دارند یکدیگر را صدا می زنند و گرم شور و شادی و بازی اند بارها بار این اسم را می شنوی: رضا..رضا..رضا.. اصلاً باید باشی و ببینی که اینجا چقدر آقا را دوست دارند. شاید اگر شیعه باشی و مردم کردستان را از نزدیک ندیده باشی فکرش را هم نکنی که کردهای شافعی مذهب هم مثل تو امام رضا(ع) را دوست دارند، مثل تو عاشق زیارت اش هستند، مثل تو وقتی گرفتارند یاد غریب الغربا می افتند و وقتی آرزوی زیارتشان برآورده می شود و به حرم مشرف می شوند، اشک است که می ریزد و عشق است که می روید.
اینجا خیلی ها در طول عمرشان بارها به زیارت علی بن موسی الرضا(ع) مشرف می شوند و عاشقانه بهترین خاطره های زندگیشان را به نام امام رضا(ع) گره می زنند و حتی آغاز زندگی مشترکشان را در جوار ملکوتی سلاله‌ی پاک نبی مکرم اسلام (ص) جشن می گیرند.
اصلاً اینجا خودش یک قم است. وقتی که داری از کنار بارگاه مطهر حضرت هاجر خاتون(س) خواهر مکرمه‌ی امام رضا(ع) می گذری حال و هوای حرم فاطمه معصومه(س) را حس می کنی و غرق می شوی در شور و حال معنوی زائران بی بی هاجر خاتون(س) که سالهاست مأمن و ملجأ شیفتگان خاندان رسالت است و انگار حضرت معصومه ای است در کردستان که بوی امام رضا (ع) را در دل و جان کردهای غیور،مهربان و همیشه سربلند پیچانده است.
پنج شنبه ها، در بارگاه و صحن و سرای ساده و معنوی هاجر خاتون(س) جای سوزن انداختن نیست و دستهایی را می بینی که تسبیح دارند و بالا رفته اند و لب هایی را می بینی که دارند امام رضا(ع) را به خواهرش قسم می دهند و امن یجیب عاشقی می خوانند.
دلم می خواست کبوتری باشم و از بارگاه ساده و صمیمی بی بی هاجر خاتون (س) پرواز کنم و سلام بی بی و زائرانش را از سنندج به حضرت فاطمه معصومه (س) و زائرانش در قم مقدسه و حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) و زائرانش در مشهد الرضا(ع) برسانم.
راستی چقدر کبوترها خوشبختند
.....



مهدی صفی یاری ::: شنبه 88/8/2::: ساعت 6:40 عصر نظرات دیگران: نظر